ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

يه دخمل داريم...

يه دخمل داريم شاه نداره،‌ وزير و ارباب نداره، رييس مجلس نداره... يه دخمل داريم (هم)تا نداره، رقيب جدي نداره... دخمل ما خولدنيه (خوردنيه)، نمكدونه اعيونيه، شكرپاش جادوييه... ... شاعر نشكفته: خاله هدي دخمل نازنازي دوباره ديروز خاله هدي رو خيلي تحويل گرفت و اين بنده خدا هم دوباره جو گير شد. ديروز وقتي خاله هدي از سركار برگشت خونه، دوباره يه دخمل خومزه رو ديد كه كنار ماماني نشسته. ني ني ياسي تا خاله اش رو ديد هي بالا و پايين مي شد و وقتي خاله براش ذوق مي كرد سعي مي كرد يه چيزايي بگه. لباي كوچولوشو جمع مي كرد و د بي دي و يه چيزايي شبيه به اين ميگفت. خاله از بس ذوق ني ني رو مي كرد وقتي رفت ناهار براي خودش بياره اصلا متوجه نشد كه پلو...
8 آذر 1390

باز باران و ...

  باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه یادم آمد کربلا را دشت پر شور و بلا را گردش یک ظهر غمگین گرم و خونین لرزش طفلان نالان زیر تیغ و نیزه ها را با صدای گریه های کودکانه وندرین صحرای سوزان می دود طفلی سه ساله پر زناله، دل شکسته، پای خسته باز باران قطره قطره ، آخ باران می چکد از چوب محمل... کی بباری بر تن عطشان یاران تر کنند از آن گلو را آخ باران ، آخ باران ... محرم ماه غم نیست،‌ ماه عشق است محرم مَحرم خون حسین است ...
6 آذر 1390

ياسي زر زر و دنده عقب

پنجشنبه شب 90/09/03 دوباره خانم خانما يه كار جديد از خودشون در وكردن! ياسمين زهراي ما عاشق يه كرم شبتاب موزيكاله. اين كرم شبتاب اولين اسباب بازي شاهزاده خانمه. يعني اولين اسباب بازيه كه از ماه دوم زندگي باهاش ارتباط برقرار كرده. پنجشنبه شب، ياسمين زهرا اينا خونه باباجون ماماني بودن. خوشگل خانم روي زمين دراز كشيده بود و باباجون،‌مامان جون و خاله هدي دوره اش كرده بودن و دست مي زدن تا ياسي خانم حركات موزونش رو كه تازه ياد گرفته انجام بده. يكي دو حركت انجام داد ولي حواسش به كرم شبتابه بود كه يه چند سانتي جلوترش قرار داشت. دستشو دراز كرد ولي بهش نرسيد. دوباره تكرار كرد، نه!‌ خاله هدي شروع كرد به تشويق خوشگل خانم كه ياسي بيا جلو، بيا ج...
5 آذر 1390

ياسي زر زر و دنده جلو

ديشب جمعه 90/09/04 ياسمين خانم در جمع خانواده ماماني دوباره شيرين كاري جديدي انجام دادن. مامان ندا، ياسي رو خوابوند روي زمين و طبق معمول با زمين برخورد نكرده، ني ني خانم غلت زدن و روي شكم دراز كشيد. مامان ندا و خاله هدي شروع كردن به تشويق خانم خانما كه دوباره دنده عقب سينه خيز بره و براي همين هم دوباره كرم شبتابه رو گذاشتن جلو ني ني. ياسمين زهرا دوباره استارت زد! سر،‌ دستها و پاها بالا و تند تند شروع كرد به انجام حركت شناي قورباغه! (اين يعني داره گرم ميكنه) يكي دوبار شونه هاش رو به چپ و راست تكون داد ولي!!!!!!!!!!!!!! اينبار ببخشيد باسنشو مي داد بالا و به نوك پنجه هاي پا فشار مياورد كه بره جلو. ولي چون دستاش هنوز بالا بود با صورت ميومد ...
5 آذر 1390

ياسمين زهرا و حركات موزون جديد

پريشب 90/09/01 بابا احسان با دوستاش رفته بود فوتسال. براي همين نمي تونست دنبال من و مامان ندا كه از ظهر رفته بوديم خونه مامان جون بياد. پس قرار شد كه برگشتن با خاله سارا و عمو عليرضا بريم خونه خودمون. توي ماشين خاله اينا، من همش غر و لند مي كردم. براي اينكه آرومم كنن با توجه به اينكه داشت بارون ميومد، برام يه آهنگ لري با مزه گذاشتن! " بارون بارون بارونه هي و ..." منم جو گير،‌ شروع كردم به انجام دادن حركات موزون... تا خونه هم خودم بهم خوش گذشت و هم اطرافيانم. رسيديم خونه، اون آهنگ بارون بارون ... تموم شده بود ولي بنده همچنان به انجام دادن حركات موزون ادامه مي دادم. انگار يه كسي اين آهنگو توي گوشم مي خوند... بارون بارون بارونه هي و...
3 آذر 1390

یاسی زر زر و بابا احسان

 امروز میخوام ازشیطنتهای یک دخمل ناز و صبر یک پدر مهربون بگم اما نمی نویسم خودتون به عکسها نگاه کنید متوجه میشید !!!!                                     ...
3 آذر 1390

ياسمين زهراي با هوش خاله

ني ني نانازي خوشمزه و شيطون بلا،‌ جديداً داره هوش و استعدادشو به وضوح به نمايش مي ذاره. دو سه هفته اي هست كه يه بازي از خاله هدي ياد گرفته. ني ني خوشگل بلا، وقتي كه روي شكم دراز كشيده با فرمان اينكه: ياسي الان بخوابيم، يه نگاهي بهت ميكنه و اگه سرتو روي زمين گذاشته باشي خيلي بامزه سرشو ميذاره روي زمين. بعد با فرمان اينكه ياسي حالا بيدار شيم،‌ نگاهت ميكنه و سرشو بلند ميكنه و ميخنده و بعدش دوباره تكرار و شادي اطرافيان. ديشب ٩٠/٠٨/٢٩ هم يه كار ديگه به دستور مامان جون و به تقليد از مامان ندا انجام داد كه بعدش ديگه ول كن نبود. مامان جون به مامان ندا گفتن كه به ياسي بگو در حاليكه نشسته بخوابه . مامان ندا هم عملي به ياسمين خانم نشون داد...
1 آذر 1390